وبگردی

تحلیل محتوایی وب سایت

وبگردی

تحلیل محتوایی وب سایت

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

شنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۱۹ ق.ظ

کاربرد های بیوتکنولو‌‌ ژی در کشاورزی

    شناخت از وضعیت عمومی کشاورزی در جهان، این امکان را برای سیاست گذاران، مدیران و کارشناسان بخش کشاورزی فراهم می کند تا در حوزه مأموریت خود باآگاهی بیشتری، عوامل درون بخشی و برون بخشی را در سطح ملی و بین المللی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، گزارش زیر به بررسی وضعیت شاخص های کلان اقتصادی ـ اجتماعی و تولیدات کشاورزی در جهان و جایگاه ایران در آن می پردازد.
 5/2میلیارد نفر از جمعیت1/6میلیارد نفری جهان شامل جمعیت کشاورزی است و مقایسه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نشان می دهدکه اکثریت مطلق جمعیت کشاورزی دنیا یعنی4/2میلیارد نفر(معادل2/96درصد) در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند و درمیان کشورهای در حال توسعه ، سهم غالب مربوط به کشورهای آسیای جنوب شرق، شرق و آفریقای نیمه صحرایی است.
    براساس تفکیک قاره ای ، آسیا با6/75درصد و آفریقا با4/17 درصد بیشترین سهم جمعیت کشاورزی (کسانی که امرار معاش شان وابسته به بخش کشاورزی است ) دنیا را به خود اختصاص داده اند.
    کشورهای توسعه یافته با 6/46میلیون نفر جمعیت، معادل5/3 درصد نیروی کار کشاورزی و کشورهای در حال توسعه با2/1میلیارد نفر معادل 5/96درصد نیروی کار کشاورزی را به خود اختصاص داده اند.
    در میان قاره های جهان5/75درصد نیروی کار کشاورزی در قاره آسیا3/2درصد در اروپا و ۳ دهم درصد در آمریکای شمالی است.
    طی بیست سال گذشته درصد نیروی کار کشاورزی درکل نیروی کار جهان روند کاهنده داشته است، آن چنان که از ۵۲درصد سال ۱۹۸۰ به ۴۳ درصد در سال ۱۹۹۰ و ۳۶ درصد در سال ۲۰۰۱ رسیده است. این روند در تمام قاره های جهان دیده می شود. اگرچه آهنگ کاهش در نواحی کشورهای صنعتی و آمریکای شمالی کمتر بوده و به ثبات نزدیک تر است. در کشورهای صنعتی بالاترین درصد نیروی کار کشاورزی نسبت به کل نیروی کار به کشورهای یونان ۱۶ درصد، پرتغال ۱۲ درصد مربوط می شود و کمترین درصد برای کشورهای موناکو، لیختن اشتاین با صفر درصد، مالتا یک درصد، بلژیک ، آلمان ، لوکزامبورگ، انگلستان وایالات متحده آمریکا هر کدام با
    ۲ درصد اعلام شده است.
    در منطقه خاور نزدیک و آفریقای شمالی که ایران در این منطقه قرار دارد بیشترین نیروی کار به کشورهای افغانستان ۶۷ درصد، یمن
    ۵۰ درصد ، ترکیه ۴۵ درصد، موروکو و عمان هر کدام با ۳۵ درصد مربوط می شود. سوریه با ۲۷ درصد ، ایران ۲۶درصد و الجزیره و تونس هرکدام با ۲۴ درصد در رتبه های بعدی قرار دارند.
    در این منطقه کمترین نیروی کار کشاورزی اختصاص به کشورهای بحرین، کویت و قطر هرکدام با یک درصد، لبنان با ۳ درصد و امارات متحده عربی با ۵ درصد دارد.
    سرانه زمین در جهان
    براساس آمار موجود، سرانه دستیابی به زمین در کل جمعیت در قاره های آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین ، آمریکای شمالی و اقیانوسیه در طی سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ کاهش داشته است و تنها در قاره اروپا سرانه دستیابی به زمین افزایش چشمگیری را نشان می دهد. حداکثر سرانه دستیابی به زمین در دنیا در سال ۲۰۰۱ به اقیانوسیه با 8/1 هکتار و سپس آمریکای شمالی با ۷ دهم هکتار و اروپا با ۴دهم هکتار اختصاص دارد همچنین حداقل سرانه مربوط به قاره آسیا یک دهم هکتار و آفریقا ۲ دهم هکتار است.
    سرانه ارزش تولید کشاورزی در جهان
    به طور کلی تولید کشاورزی هر کشاورز در طی دهه های گذشته در جهان افزایش داشته است. اما میزان تولید و میزان افزایش در همه نقاط جهان یکسان نبوده است.
    در سال ۲۰۰۱ ارزش تولید هر کشاورز در کشورهای توسعه یافته بیش از ۱۰هزار دلار بوده، در حالی که در همین سال کشاورزان در کشورهای در حال توسعه ۶۷۲ دلار ارزش تولیدی داشته اند . به عبارت دیگر هر کشاورز در کشور توسعه یافته ۱۵ برابر بیش از کشاورز کشورهای در حال توسعه ، تولید داشته است. در میان مناطق و قاره های جهان بیشترین ارزش تولیدی کشاورزی برای هر کشاورز در آمریکای شمالی ۵۱هزارو۲۹۸ دلار و اقیانوسیه ۱۰هزار و ۶۶۴ دلار و کمترین برای قاره آفریقا ۴۸۴ دلار و آسیا ۶۱۷ دلار است.
    نسبت صادرات کشاورزی در جهان
    در سال ۲۰۰۱ کشور نیوزلند با ۴۹ درصد صادرات کشاورزی، بالاترین جایگاه و رتبه را درمیان کشورهای صنعتی داشته است. پس از این کشور استرالیا با ۲۶ درصد ، یونان با
    ۲۴ درصد و اتریش و دانمارک هرکدام با ۱۸ درصد در رده های بعدی قرار دارند، دراین میان دو کشور ژاپن و نروژ با یک درصد ارزش صادراتی کشاورزی در صادرات کل ، آخرین رتبه را به خود اختصاص داده اند.
    در میان کشورهای صنعتی نقش
    ۱۳ درصدی صادرات کشاورزی برای اسپانیا، ۱۲ درصد در هلند، ۱۰درصد در فرانسه، ۸درصد آمریکا، ۷ درصد در کانادا، ۵درصد در انگلستان و ۲ درصد در فنلاند حائز توجه و اهمیت است.
    در منطقه خاور نزدیک و شمال آفریقا پس از قبرس با ۴۱درصد، سوریه با ۲۹درصد در صدر کشورها قرار دارند.
    در لبنان ۱۹ درصد، در اردن ۱۴ درصد ، در ترکیه ۱۳ درصد، در مصر ۱۱ درصد و در موروکو ۱۰ درصد ارزش کل صادرات به صادرات کشاورزی مربوط است. در ایران که به این منطقه تعلق دارد ۴ درصد ارزش صادرات کل کشور به صادرات کشاورزی اختصاص یافته است، کمترین نقش ارزش صادرات کشاورزی از کل در این ناحیه به کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی با یک درصد اختصاص دارد، یمن دراین منطقه با ۳ درصد بعد از ایران قرار دارد.
    سهم هزینه های دولت در کشاورزی جهان
    سهم هزینه دولت در کشاورزی طی دوره ده ساله ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ توسط فائو بررسی شده است. بررسی سال ۱۹۹۳ به عنوان سال نمونه (به جهت در دسترس بودن اطلاعات آماری برای همه کشورها در جدول فائو) نشان می دهدکه دراین سال، بیشترین سهم به کشورهای جمعیت دومینیکن درمنطقه آمریکای لاتین و کارائیب با درصد، سوریه در منطقه خاور نزدیک و آفریقای شمالی با ۹‎/۹ درصد ، اتیوپی درمنطقه صحرای آفریقا با ۱۳ درصد، تایلند در منطقه شرق و آسیای جنوب شرقی با 6/9درصد، بوتان در منطقه آسیای جنوبی با ۱۸ درصد مربوط می شود. دراین سال هزینه کشاورزی دولت ایران به کل هزینه ها

8/4 درصد بوده است.
    مقایسه اطلاعات این شاخص نشان می دهد که سهم هزینه دولت در کشاورزی در هزینه های کل درکشورهای مختلف و در زمان های متفاوت از روند یکسان و ثابتی تبعیت نمی کند، در برخی کشورها روند صعودی و در برخی کشورها این روند نزولی بوده است.
    مقایسه ایران با سایر کشورها دراین خصوص نشان می دهد، ایران طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ درخصوص شاخص مذکور روند نزولی را طی کرده است به طوری که سهم 4/5درصدی هزینه های کشاورزی در کل هزینه های دولت در سال ۱۹۹۰ به 8/1درصد در سال ۱۹۹۹ و
    ۲ درصد در سال ۲۰۰۰ کاهش یافته است.
    در همین مدت سهم ترکیه از ۲ درصد به
9/2درصد افزایش و هزینه کشاورزی دولت چین از5/4درصد به 2/9 درصد افزایش یافته است.
    در سال ۱۹۹۳ هزینه کشاورزی دولت ایران به کل هزینه ها 8/4درصد بود و در گروهی که ایران در آن قرار دارد (خاور نزدیک و شمال آفریقا) هزینه کشاورزی دولت های سوریه، قبرس، تونس و موروکو بیش از ایران (حدود دوبرابر) و هزینه های کشورهای عربی (کویت و امارات و ...) بسیار کمتر از ایران بوده است.
    در عین حال اختصاص هزینه های چشمگیر دولت در برخی از سالها به بخش کشاورزی در کشورهای مالزی ۱۴‎/۴درصد، اندونزی
    5/12درصد، هند 5/11درصد، سوریه
    ۱۱ درصد، چین7/9درصد، سنگاپور
   7/9درصد، جمهوری کره 5/9درصد، فیلیپین4/8درصد و مصر 3/5درصد قابل تعمق است.
    مساحت کل، زمین زراعی و زمین
    زیر کشت محصولات دائمی درجهان
    در طی۲۰سال گذشته، در مساحت کل زمین های کشاورزی بسیاری از نواحی جهان (کشورهای درحال توسعه و کشورهای توسعه یافته) کاهش اندکی ایجاد شده است.
    مساحت اراضی کشاورزی در دنیا از یک هزار و ۳۴۲ میلیون هکتار در سال ۱۹۸۰ به یک هزار و ۴۰۱ میلیون هکتار در سال ۲۰۰۱ افزایش نشان می دهد و در حالی که در این مدت اراضی کشاورزی درکشورهای توسعه یافته از
    ۶۵۱ میلیون هکتار به ۶۱۳ میلیون هکتار کاهش یافته است، اراضی کشاورزی کشورهای در حال توسعه از ۶۹۱ میلیون هکتار به
    ۷۸۸ میلیون هکتار افزایش یافته است.
    بررسی اراضی کشاورزی قاره های جهان مؤید این مسأله است که دراین مدت بیشترین افزایش زمین زراعی در آسیا (۸۶ میلیون هکتار) و آفریقا (۲۴ میلیون هکتار ) اتفاق افتاده است و این در حالی است که در آمریکای شمالی میزان اراضی کشاورزی
    ۱۳ میلیون هکتار کاهش داشته است.
    نتیجه گیری
    همان گونه که بررسی آمارها نشان می دهد، در بعد جمعیت کشاورزان، کشورهای در حال توسعه کشورهایی کشاورزی محسوب می شوند ، چرا که 2/96 درصد جمعیت کشاورزی دنیا در این کشورها زندگی می کنند، بنابراین کشاورزی در کشورهای در حال توسعه ، بیش از آنکه یک بخش اقتصادی باشد از حیث اجتماعی و الگوی معیشت حائز اهمیت است ، در واقع کشاورزی در کشورهای در حال توسعه یک نوع زندگی ویژه به حساب می آید در حالی که در کشورهای توسعه یافته با توجه به جمعیت اندک کشاورزی، این بخش یک بخش اقتصادی به حساب می آید و به تنهایی از حیث الگوی معیشت چشمگیر به شمار نمی آید.
    در هر دو گروه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، زنان بخش مهمی را در نیروی کار کشاورزی به خود اختصاص داده اند، در کشورهای توسعه یافته ۳۶درصد و در کشورهای در حال توسعه ۴۴ درصد نیروی کار کشاورزی را زنان تشکیل می دهند ، علی رغم این وضعیت به نظر می رسد به دلیل تبعیض جنسیتی این گروه مهم، در بخش کشاورزی فراموش شده اند لذا لزوم گسترش کمی و کیفی آموزشهای ترویجی برای زنان روستایی است.
    آمارهای جهانی نشان دهنده روندکاهش جمعیت روستایی است و جمعیت روستایی به عنوان درصدی از کل جمعیت در دهه های اخیر در جهان کاهش یافته است، با این وجود، همچنان در جهان حدود نیمی از جمعیت در بخش روستایی ساکن است، در کشورهای درحال توسعه ۵۹ درصد و در کشورهای توسعه یافته ۲۷ درصد در بخش روستایی حضور دارند لذا توسعه روستایی در جهان باید موردتوجه اصولی قرار گیرد.
    
    
    از دیدگاهی دیگر روند کاهش جمعیت روستایی در بردارنده این پیام است که باید به دنبال ایجاد فضایی مناسب برای مواجهه با این پدیده باشیم به عبارتی دیگر باید ظرفیت های جدید در اقتصاد کشور و مناطق روستایی تعریف شود و به طور منطقی با این روندکاهشی برای بالندگی معیشت و اقتصاد جامعه استفاده شود.
    این آمارها همچنین ما را مجبور به پذیرش دو واقعیت می کند، یکی این که سرانه دستیابی به زمین در بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه اندک است ( ۷ دهم هکتار) و این در حالی است که این میزان در کشورهای توسعه یافته
   59/6هکتار است . همچنین تعداد تراکتورها و خرمنکوب های مورداستفاده در هر هزار هکتار از زمین قابل کشت در کشورهای در حال توسعه چشمگیر نیست (7/31دستگاه تراکتور در کشورهای توسعه یافته و4/9دستگاه در کشورهای در حال توسعه ) . با توجه به این واقعیت لازم است یک تدبیر موزون درکشورهای در حال توسعه اتخاذ شود و یا سرانه دستیابی به زمین ارتقا یابد و یا این که توسعه مکانیزاسیون موردتوجه قرار گیرد. لزوم تأکید و تعمیق بهره وری در کشاورزی کشورهای در حال توسعه، حقیقت مهمی است که باید در راهبردهای اساسی این کشورها لحاظ شود.
    همچنین با توجه به اینکه تعداد کشاورزان زیادی در کشورهای در حال توسعه به کشاورزی مبادرت می کنند، این نکته مهم تر جلوه می کند.
    از سوی دیگر مقایسه صادرات کشاورزی در صادرات کل کشورها نشان می دهد در کشورهایی که از جهت صنعت و صنایع تبدیلی توسعه مهمی ایجاد نشده است، سهم صادرات کشاورزی در ارزش صادرات کل بالا است و این به مفهوم تأکید بر صادرات مواد خام و محصولات اولیه و مستقیم تولیدی است ، در حالی که با توسعه صنعتی می توان امیدوار بود محصولات ثانوی در صادرات صنعتی نقش مهم تری را ایفا کند در این خصوص توجه به ارزش افزوده کشاورزی و سهم آن در GDP کل قابل توجه است، ارزش افزوده کشاورزی و سهم آن در GDP در کشورهای توسعه یافته ۲ درصد گزارش شده است، در حالی که در کشورهای در حال توسعه  1/16درصد اعلام شده است.
    منبع: مؤسسه پژوهشهای برنامه ریزی و اقتصاد و کشاورزی
    
    
□www.magiran.com

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۰ ، ۱۰:۱۹
سیمین روگذر
شنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۱۸ ق.ظ

کشاورزی ایران وجهان در آیینه آمار

    شناخت از وضعیت عمومی کشاورزی در جهان، این امکان را برای سیاست گذاران، مدیران و کارشناسان بخش کشاورزی فراهم می کند تا در حوزه مأموریت خود باآگاهی بیشتری، عوامل درون بخشی و برون بخشی را در سطح ملی و بین المللی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، گزارش زیر به بررسی وضعیت شاخص های کلان اقتصادی ـ اجتماعی و تولیدات کشاورزی در جهان و جایگاه ایران در آن می پردازد.
 5/2میلیارد نفر از جمعیت1/6میلیارد نفری جهان شامل جمعیت کشاورزی است و مقایسه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نشان می دهدکه اکثریت مطلق جمعیت کشاورزی دنیا یعنی4/2میلیارد نفر(معادل2/96درصد) در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند و درمیان کشورهای در حال توسعه ، سهم غالب مربوط به کشورهای آسیای جنوب شرق، شرق و آفریقای نیمه صحرایی است.
    براساس تفکیک قاره ای ، آسیا با6/75درصد و آفریقا با4/17 درصد بیشترین سهم جمعیت کشاورزی (کسانی که امرار معاش شان وابسته به بخش کشاورزی است ) دنیا را به خود اختصاص داده اند.
    کشورهای توسعه یافته با 6/46میلیون نفر جمعیت، معادل5/3 درصد نیروی کار کشاورزی و کشورهای در حال توسعه با2/1میلیارد نفر معادل 5/96درصد نیروی کار کشاورزی را به خود اختصاص داده اند.
    در میان قاره های جهان5/75درصد نیروی کار کشاورزی در قاره آسیا3/2درصد در اروپا و ۳ دهم درصد در آمریکای شمالی است.
    طی بیست سال گذشته درصد نیروی کار کشاورزی درکل نیروی کار جهان روند کاهنده داشته است، آن چنان که از ۵۲درصد سال ۱۹۸۰ به ۴۳ درصد در سال ۱۹۹۰ و ۳۶ درصد در سال ۲۰۰۱ رسیده است. این روند در تمام قاره های جهان دیده می شود. اگرچه آهنگ کاهش در نواحی کشورهای صنعتی و آمریکای شمالی کمتر بوده و به ثبات نزدیک تر است. در کشورهای صنعتی بالاترین درصد نیروی کار کشاورزی نسبت به کل نیروی کار به کشورهای یونان ۱۶ درصد، پرتغال ۱۲ درصد مربوط می شود و کمترین درصد برای کشورهای موناکو، لیختن اشتاین با صفر درصد، مالتا یک درصد، بلژیک ، آلمان ، لوکزامبورگ، انگلستان وایالات متحده آمریکا هر کدام با
    ۲ درصد اعلام شده است.
    در منطقه خاور نزدیک و آفریقای شمالی که ایران در این منطقه قرار دارد بیشترین نیروی کار به کشورهای افغانستان ۶۷ درصد، یمن
    ۵۰ درصد ، ترکیه ۴۵ درصد، موروکو و عمان هر کدام با ۳۵ درصد مربوط می شود. سوریه با ۲۷ درصد ، ایران ۲۶درصد و الجزیره و تونس هرکدام با ۲۴ درصد در رتبه های بعدی قرار دارند.
    در این منطقه کمترین نیروی کار کشاورزی اختصاص به کشورهای بحرین، کویت و قطر هرکدام با یک درصد، لبنان با ۳ درصد و امارات متحده عربی با ۵ درصد دارد.
    سرانه زمین در جهان
    براساس آمار موجود، سرانه دستیابی به زمین در کل جمعیت در قاره های آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین ، آمریکای شمالی و اقیانوسیه در طی سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ کاهش داشته است و تنها در قاره اروپا سرانه دستیابی به زمین افزایش چشمگیری را نشان می دهد. حداکثر سرانه دستیابی به زمین در دنیا در سال ۲۰۰۱ به اقیانوسیه با 8/1 هکتار و سپس آمریکای شمالی با ۷ دهم هکتار و اروپا با ۴دهم هکتار اختصاص دارد همچنین حداقل سرانه مربوط به قاره آسیا یک دهم هکتار و آفریقا ۲ دهم هکتار است.
    سرانه ارزش تولید کشاورزی در جهان
    به طور کلی تولید کشاورزی هر کشاورز در طی دهه های گذشته در جهان افزایش داشته است. اما میزان تولید و میزان افزایش در همه نقاط جهان یکسان نبوده است.
    در سال ۲۰۰۱ ارزش تولید هر کشاورز در کشورهای توسعه یافته بیش از ۱۰هزار دلار بوده، در حالی که در همین سال کشاورزان در کشورهای در حال توسعه ۶۷۲ دلار ارزش تولیدی داشته اند . به عبارت دیگر هر کشاورز در کشور توسعه یافته ۱۵ برابر بیش از کشاورز کشورهای در حال توسعه ، تولید داشته است. در میان مناطق و قاره های جهان بیشترین ارزش تولیدی کشاورزی برای هر کشاورز در آمریکای شمالی ۵۱هزارو۲۹۸ دلار و اقیانوسیه ۱۰هزار و ۶۶۴ دلار و کمترین برای قاره آفریقا ۴۸۴ دلار و آسیا ۶۱۷ دلار است.
    نسبت صادرات کشاورزی در جهان
    در سال ۲۰۰۱ کشور نیوزلند با ۴۹ درصد صادرات کشاورزی، بالاترین جایگاه و رتبه را درمیان کشورهای صنعتی داشته است. پس از این کشور استرالیا با ۲۶ درصد ، یونان با
    ۲۴ درصد و اتریش و دانمارک هرکدام با ۱۸ درصد در رده های بعدی قرار دارند، دراین میان دو کشور ژاپن و نروژ با یک درصد ارزش صادراتی کشاورزی در صادرات کل ، آخرین رتبه را به خود اختصاص داده اند.
    در میان کشورهای صنعتی نقش
    ۱۳ درصدی صادرات کشاورزی برای اسپانیا، ۱۲ درصد در هلند، ۱۰درصد در فرانسه، ۸درصد آمریکا، ۷ درصد در کانادا، ۵درصد در انگلستان و ۲ درصد در فنلاند حائز توجه و اهمیت است.
    در منطقه خاور نزدیک و شمال آفریقا پس از قبرس با ۴۱درصد، سوریه با ۲۹درصد در صدر کشورها قرار دارند.
    در لبنان ۱۹ درصد، در اردن ۱۴ درصد ، در ترکیه ۱۳ درصد، در مصر ۱۱ درصد و در موروکو ۱۰ درصد ارزش کل صادرات به صادرات کشاورزی مربوط است. در ایران که به این منطقه تعلق دارد ۴ درصد ارزش صادرات کل کشور به صادرات کشاورزی اختصاص یافته است، کمترین نقش ارزش صادرات کشاورزی از کل در این ناحیه به کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی با یک درصد اختصاص دارد، یمن دراین منطقه با ۳ درصد بعد از ایران قرار دارد.
    سهم هزینه های دولت در کشاورزی جهان
    سهم هزینه دولت در کشاورزی طی دوره ده ساله ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ توسط فائو بررسی شده است. بررسی سال ۱۹۹۳ به عنوان سال نمونه (به جهت در دسترس بودن اطلاعات آماری برای همه کشورها در جدول فائو) نشان می دهدکه دراین سال، بیشترین سهم به کشورهای جمعیت دومینیکن درمنطقه آمریکای لاتین و کارائیب با درصد، سوریه در منطقه خاور نزدیک و آفریقای شمالی با ۹‎/۹ درصد ، اتیوپی درمنطقه صحرای آفریقا با ۱۳ درصد، تایلند در منطقه شرق و آسیای جنوب شرقی با 6/9درصد، بوتان در منطقه آسیای جنوبی با ۱۸ درصد مربوط می شود. دراین سال هزینه کشاورزی دولت ایران به کل هزینه ها

8/4 درصد بوده است.
    مقایسه اطلاعات این شاخص نشان می دهد که سهم هزینه دولت در کشاورزی در هزینه های کل درکشورهای مختلف و در زمان های متفاوت از روند یکسان و ثابتی تبعیت نمی کند، در برخی کشورها روند صعودی و در برخی کشورها این روند نزولی بوده است.
    مقایسه ایران با سایر کشورها دراین خصوص نشان می دهد، ایران طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ درخصوص شاخص مذکور روند نزولی را طی کرده است به طوری که سهم 4/5درصدی هزینه های کشاورزی در کل هزینه های دولت در سال ۱۹۹۰ به 8/1درصد در سال ۱۹۹۹ و
    ۲ درصد در سال ۲۰۰۰ کاهش یافته است.
    در همین مدت سهم ترکیه از ۲ درصد به
9/2درصد افزایش و هزینه کشاورزی دولت چین از5/4درصد به 2/9 درصد افزایش یافته است.
    در سال ۱۹۹۳ هزینه کشاورزی دولت ایران به کل هزینه ها 8/4درصد بود و در گروهی که ایران در آن قرار دارد (خاور نزدیک و شمال آفریقا) هزینه کشاورزی دولت های سوریه، قبرس، تونس و موروکو بیش از ایران (حدود دوبرابر) و هزینه های کشورهای عربی (کویت و امارات و ...) بسیار کمتر از ایران بوده است.
    در عین حال اختصاص هزینه های چشمگیر دولت در برخی از سالها به بخش کشاورزی در کشورهای مالزی ۱۴‎/۴درصد، اندونزی
    5/12درصد، هند 5/11درصد، سوریه
    ۱۱ درصد، چین7/9درصد، سنگاپور
   7/9درصد، جمهوری کره 5/9درصد، فیلیپین4/8درصد و مصر 3/5درصد قابل تعمق است.
    مساحت کل، زمین زراعی و زمین
    زیر کشت محصولات دائمی درجهان
    در طی۲۰سال گذشته، در مساحت کل زمین های کشاورزی بسیاری از نواحی جهان (کشورهای درحال توسعه و کشورهای توسعه یافته) کاهش اندکی ایجاد شده است.
    مساحت اراضی کشاورزی در دنیا از یک هزار و ۳۴۲ میلیون هکتار در سال ۱۹۸۰ به یک هزار و ۴۰۱ میلیون هکتار در سال ۲۰۰۱ افزایش نشان می دهد و در حالی که در این مدت اراضی کشاورزی درکشورهای توسعه یافته از
    ۶۵۱ میلیون هکتار به ۶۱۳ میلیون هکتار کاهش یافته است، اراضی کشاورزی کشورهای در حال توسعه از ۶۹۱ میلیون هکتار به
    ۷۸۸ میلیون هکتار افزایش یافته است.
    بررسی اراضی کشاورزی قاره های جهان مؤید این مسأله است که دراین مدت بیشترین افزایش زمین زراعی در آسیا (۸۶ میلیون هکتار) و آفریقا (۲۴ میلیون هکتار ) اتفاق افتاده است و این در حالی است که در آمریکای شمالی میزان اراضی کشاورزی
    ۱۳ میلیون هکتار کاهش داشته است.
    نتیجه گیری
    همان گونه که بررسی آمارها نشان می دهد، در بعد جمعیت کشاورزان، کشورهای در حال توسعه کشورهایی کشاورزی محسوب می شوند ، چرا که 2/96 درصد جمعیت کشاورزی دنیا در این کشورها زندگی می کنند، بنابراین کشاورزی در کشورهای در حال توسعه ، بیش از آنکه یک بخش اقتصادی باشد از حیث اجتماعی و الگوی معیشت حائز اهمیت است ، در واقع کشاورزی در کشورهای در حال توسعه یک نوع زندگی ویژه به حساب می آید در حالی که در کشورهای توسعه یافته با توجه به جمعیت اندک کشاورزی، این بخش یک بخش اقتصادی به حساب می آید و به تنهایی از حیث الگوی معیشت چشمگیر به شمار نمی آید.
    در هر دو گروه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، زنان بخش مهمی را در نیروی کار کشاورزی به خود اختصاص داده اند، در کشورهای توسعه یافته ۳۶درصد و در کشورهای در حال توسعه ۴۴ درصد نیروی کار کشاورزی را زنان تشکیل می دهند ، علی رغم این وضعیت به نظر می رسد به دلیل تبعیض جنسیتی این گروه مهم، در بخش کشاورزی فراموش شده اند لذا لزوم گسترش کمی و کیفی آموزشهای ترویجی برای زنان روستایی است.
    آمارهای جهانی نشان دهنده روندکاهش جمعیت روستایی است و جمعیت روستایی به عنوان درصدی از کل جمعیت در دهه های اخیر در جهان کاهش یافته است، با این وجود، همچنان در جهان حدود نیمی از جمعیت در بخش روستایی ساکن است، در کشورهای درحال توسعه ۵۹ درصد و در کشورهای توسعه یافته ۲۷ درصد در بخش روستایی حضور دارند لذا توسعه روستایی در جهان باید موردتوجه اصولی قرار گیرد.
    
    
    از دیدگاهی دیگر روند کاهش جمعیت روستایی در بردارنده این پیام است که باید به دنبال ایجاد فضایی مناسب برای مواجهه با این پدیده باشیم به عبارتی دیگر باید ظرفیت های جدید در اقتصاد کشور و مناطق روستایی تعریف شود و به طور منطقی با این روندکاهشی برای بالندگی معیشت و اقتصاد جامعه استفاده شود.
    این آمارها همچنین ما را مجبور به پذیرش دو واقعیت می کند، یکی این که سرانه دستیابی به زمین در بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه اندک است ( ۷ دهم هکتار) و این در حالی است که این میزان در کشورهای توسعه یافته
   59/6هکتار است . همچنین تعداد تراکتورها و خرمنکوب های مورداستفاده در هر هزار هکتار از زمین قابل کشت در کشورهای در حال توسعه چشمگیر نیست (7/31دستگاه تراکتور در کشورهای توسعه یافته و4/9دستگاه در کشورهای در حال توسعه ) . با توجه به این واقعیت لازم است یک تدبیر موزون درکشورهای در حال توسعه اتخاذ شود و یا سرانه دستیابی به زمین ارتقا یابد و یا این که توسعه مکانیزاسیون موردتوجه قرار گیرد. لزوم تأکید و تعمیق بهره وری در کشاورزی کشورهای در حال توسعه، حقیقت مهمی است که باید در راهبردهای اساسی این کشورها لحاظ شود.
    همچنین با توجه به اینکه تعداد کشاورزان زیادی در کشورهای در حال توسعه به کشاورزی مبادرت می کنند، این نکته مهم تر جلوه می کند.
    از سوی دیگر مقایسه صادرات کشاورزی در صادرات کل کشورها نشان می دهد در کشورهایی که از جهت صنعت و صنایع تبدیلی توسعه مهمی ایجاد نشده است، سهم صادرات کشاورزی در ارزش صادرات کل بالا است و این به مفهوم تأکید بر صادرات مواد خام و محصولات اولیه و مستقیم تولیدی است ، در حالی که با توسعه صنعتی می توان امیدوار بود محصولات ثانوی در صادرات صنعتی نقش مهم تری را ایفا کند در این خصوص توجه به ارزش افزوده کشاورزی و سهم آن در GDP کل قابل توجه است، ارزش افزوده کشاورزی و سهم آن در GDP در کشورهای توسعه یافته ۲ درصد گزارش شده است، در حالی که در کشورهای در حال توسعه  1/16درصد اعلام شده است.
    منبع: مؤسسه پژوهشهای برنامه ریزی و اقتصاد و کشاورزی
    
    
□www.magiran.com

 

 

+ نوشته شده در ۱۳۸۸/۰۲/۲۰ ساعت 14:12 توسط عبدالله لوشابی  | نظرات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۰ ، ۱۰:۱۸
سیمین روگذر